اول از همه سلام.یکی از دوستان لطف کردن در مورد اولین پست فرستاده شده پیغام گذاشتن.خوب من فکر می کنم خیلی از حرفام تو این پست مبهم بوده یا ایشون اشتباه فهمیدن یا سریع خوندن یا من بد نوشتم.خوب این نوشته از یک فکر آشفته شکل گرفته بوده.شاید حرفایی که زدم برای خودم واضح باشه.من چند تا از دغدغه های فکرمو قاطی پاتی گفتم.خوب این آقا گفتند اعتقادی به عشق پاک ندارن و قرار نیست در کلاس اتفاقی شکل بگیره.منم نگفتم بچه ها بدویین بیاین با هم پسر خاله بشین و این وبلاگم برا این می نوسم که همه عوض شن و رفتارشون تغییر کنه.البته بازار عاشقی دانشگاه فعلا که داغ هست. مرغ عشق های خوشبخت روز به روز داره آمارشون بیشتر می شه.خوب ایشا ا.. همشون خوشبخت باشن ولی من منظورم این نبود.اصلا بحث من این نبود. من نمی دونم چه طوری این برداشتو کردن.احتمال زیاد متن منو با یک پیش زمینه خوندن.من داشتم می گفتم هر چیزی اگه درست استفاده باشه مرد احترامه و کسی حق نداره بهش توهین کنه و منم از این که بعضیا بهش توهین می کنم ناراحتم. خوب حتما این مسئله زیاده تو دانشگاه که من دارم در موردش صحبت می کنم وگرنه الکی حرف نمی زدم.خوب این هم کلاسی محترم فرمودند من به عشق پاک اعتقاد ندارم. من می خواستم بگم اگر شما شکست عشقی خوردی یا 4 تا آدم بی احساس دوروبرتون دلیل نداره صورت مسئله رو حذف کنی.البته این یک اصل روانشنا سی هم هست.آدما وقتی موقعیت رسیدن به چیزی رو ندارن اونقدر به خودشون تلقین می کنن که اون موضوع در نظرشون بی اهمیته که کم کم براشون جا می افته .آره اگه این حرفو برن به یک بچه ی 2 ساله بگن شاید براش جالب باشه ولی دیگه برا آدمی به سنه من خنده داره.من قبول دارم که خیلی از این مسئله سو استفاده می کنن حتی مالی ولی اونقدر شعورم می رسه که بدونم همچین چیزی هست ولی با خودم می گم که خوب در شرایط حالا موقعیتش نیست.ضمنا من قرار نیست کسی رو عوض کنم.کسی هم قرار نیست با این حرفا عوض بشه.ولی متاسفم برای اونایی که در حالی که سراسر وجودشونو نفرت گرفته در حالی که خودشون هم تو این اوضا نقش دارن.من فکر می کرد فقط خودم از جو کلاس ناراضیم.ولی مثل این که همدرد زیاد دارم.خوب خوبه لا اقل من امید دارم.