سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، پیشه ورِ درستکار رادوست دارد . [امام علی علیه السلام]

درد و دل کلاسی

سلام

به همه ی کسانی که غول علوم پایه رو به سلامتی فتح کردن

 

تبریک می گم.

دیگه باید آقا و خانم دکتر بگم.امیدوارم که توی تمام مراحل زندگی موفق باشین.این چیزا مهم نیست.به نظر من مهم ترین چیز اونه که تنت سالم باشه و سایه ی کسایی که دوست داری همیشه بالایه سرت باشه.

منم قبول شدم.خیلی خوشحالم و از صمیم قلب دوست دارم همه خوشحال باشن.همه.امیدوارم که این طور باشه.




امیدوار ::: جمعه 86/6/30::: ساعت 12:2 صبح

با عرض سلام به بروبچز یه مشکلی هست که وقتی من تو سایت علوم پزشکی شماره شناسنامه رو  می زنم

می نویسه not record به معنای دیگر بدبخت شدم اگه شما هم با این مشکل مواجه شدین یه کامنت بزارین تا از نگرانی در بیام

با تشکر




امیدوار ::: پنج شنبه 86/6/29::: ساعت 9:41 عصر

  ربنای اول، سوره آل عمران از سوره های مدنی - آیه شماره 8
    
    متن عربی :
    رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ
    
    ترجمه فارسی :
    بارالها ، دل های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی ، و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی عوض و منت .
    
    ترجمه انگلیسی:


    lord, do not cause our hearts to swerve after you have guided us. grant us your mercy. you are the embracing giver.
    
    ربنای دوم، سوره مومنون از سوره های مکی - آیه شماره 109
    
    متن عربی :
    إِنَّهُ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ
    
    ترجمه فارسی:
    زیرا شمایید که چون طایفه ای از بندگان صالح من روی به من آورده و عرض می کردند بارالها ما به تو ایمان آوردیم ، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما که تو بهترین مهربانان هستی .
    
    ترجمه انگلیسی:
    among my worshipers there were a party who said: "lord, we believed. forgive us and have mercy on us: you are the best of the merciful."
    
     ربنای سوم، سوره کهف از سوره های مکی - آیه شماره 10
    
    متن عربی :
    إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
    
    ترجمه فارسی :
    آنگاه‌ که آن جوانان کهف ( از بیم دشمن ) در غار کوه پنهان شدند از درگاه خدا مسئلت کردند بارالها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیا ساز .
    
    ترجمه انگلیسی :
    when the youths sought refuge in the cave, they said: "lord give us from your mercy and furnish us with rectitude in our affair
    
    ربنای چهارم ، سوره بقره از سوره های مدنی - آیه 250
    
     متن عربی :
    وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
    
    ترجمه فارسی :
    چون آنها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند از خدا خواستند که بار پروردگارا به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست کافران یاری فرما .
    
    ترجمه انگلیسی:
    when they appeared to goliath and his soldiers, they said: "lord, pour upon us patience. make us firm of foot and give us victory against the nation of unbelievers

التماس دعا

ادامه دارد...
    




امیدوار ::: چهارشنبه 86/6/28::: ساعت 6:57 عصر

به یادش

سلام.به همگی.خسته ی علوم پایه نباشین.ایشا ا.. که توی این دو هفته خستگی رو از تن بیرون کنین.من این وبلاگو مرتب دنبال می کردم.ولی تا حالا پیش نیامده بود که چیزی بنویسم.یعنی خواننده بودم .احساس

می کنم جو این وبلاگ پسرونیه.شاید از این وبلاگ اطلاعی به خانما داده نشده باشه.تا اونجا که

من خبر دارم آیدیه خیلی هاشون تو گروه نیست.من تا حدودی خبرا بهم می رسه.اون جور آدمی نیستم که بشینم توی یک جمع و دیگران رو مسخره کنم.ولی دوست دارم که از جوی که توش هستم خبر دار بشم.شایدم دارم کلاه شرعی می ذارم روی سر خودم.ولی جو کلاس منو اذیت می کنه.من کلا با همه سریع جور می شم.

فقط با آدم مغرور قبلا کنار نمی آمدم.نمید ونم حالا چرا الان با بچه های کلاس کنار نمی آم.نمی شه گفت همشون مغرورم ولی بعضی هاشون سرگرمی ها و شوخی های دارن که به نظرم نمی تونه برای کسی جالب باشه و فقط دیگرانو اذیت می کنه.ولی بگم من بچه های کلاسمونو خیلی ترجیح می دم.یک لحظه هم حاضر نیستم با بچه های 83 سر یک کلاس بشینم.برای مثال می گم.اینو هم از خیلی ها شنیدم.بگذریم.تو لفافه حرف زدن چیزی چون مضحکه ی دست دیگران شدن نتیجه ای نداره.چیزی که واقعا ازش متنفرم.

 

شروع ماه مبارک رمضان رو به همه تبریک می گم.ایشا ا.. این ماه برای همه متفاوت باشه.یک شروع باشه.یک شروع نو شدن و نو دیدن.

مهربانی را دست کودکی دیدم که می خواست آب شور دریا را با آب نباتش شیرین کند.

انسان سه راه دارد: راه اول از اندیشه می‌گذرد،این والاترین راه است. راه دوم از تقلید می‌گذرد، این آسان‌ترین راه است. و راه سوم از تجربه می‌گذرد، این تلخ‌ترین راه است

هنگای که دری از خوشبختی به روی ما بسته می شود ،در دیگری باز شده ولی ما اغلب چنان به در بسته چشم می دوزیم که درهای  باز را نمی بینیم.

سرنوشت ننوشت 

                               گر نوشت بد نوشت

                                                                ولی باور کن که نمی توان سرنوشت رو از سر نوشت

به پاس آررزوهای از دست رفته       

آرزو




امیدوار ::: یکشنبه 86/6/25::: ساعت 12:14 صبح

می گویند ابلیس، زمانی نزد فرعون آمد در حالیکه فرعون خوشه ای انگور در دست داشت و می خورد.ابلیس به او گفت: هیچکس میتواندکه این خوشة انگور را به مروارید خوش آب و رنگ مبدل سازد؟ فرعون گفت: نه. ابلیس با جادوگری و سحر، آن خوشة انگور را به دانه های مروارید خوشاب تبدیل کرد. فرعون تعجب کرد و گفت: آفرین بر تو که استاد و ماهری. ابلیس سیلی ای بر گردن او زد و گفت: مرا با این استادی به بندگی قبول نکردند، تو با این حماقت چگونه دعوی خدایی می کنی؟

حلول ماه رمضان پیشاپیش مبارک

از گابریل گارسیا مارکز می پرسند اگه بخوای یه کتاب صد صفحه ای در مورد امید بنویسی، چی می نویسی؟ می گه 99 صفحه رو خالی می ذارم. صفحه ی آخر سطر آخر می نویسم امید آخرین چیزی است که می میرد




امیدوار ::: چهارشنبه 86/6/21::: ساعت 1:2 عصر

به نام خدا

سلام.دوباره داره می شه اول مهر.این دومین اول مهریه که با همیم.دوباره همون حس لعنتی

تمام وجودم رو گرفته.حس این که

نمی خوام باز بچه ها رو ببینم.حس این که این چه زندگیه که من دارم می کنم.نمی دونم به کجا

می رم.احساس می کنم مثل آدمی هستم که وسط یک اقیانوس بزرگ و تاریک دارم روی یک قایق چوبی

 کوچیک پارو می زنم.هیچ چراغ و روشنایی هم نیست و بدون این که بدونم کجا می رم.کدوم مسیر.

ساحل یا گرداب.

 

من همیشه فکر می کنم زندگی مثل یک کتابه.یک کتاب ممکنه هزاران صفحه داشته باشه.همیشه

 برام اون صفحات آخر مهم بوده.البته صفحه ی آخر آخر هممون مشخصه.

بقیشو می گم.دوست ندارم زمانی که به اون صفحات آخر می رسم وقتی برمی گردم کتابمو نگا می کنم

 افسوس بخورم.نمی خوام من تکرار تاریخ دیگران باشم.نمی خوام منم راه خیلی از احمقای

دیگرو تکرار کنم  در حالی که می دونم آخرش چی میشه.شاید دنبال یک چیزیم.شاید لذت.

از زمانی که وارد دانشگاه شدم دنبال این واژه ی لعنتی می گردم.شاید دنبالش می دوم.ولی هر روز

از روزه دیگه سردرگم تر می شم.در خیلی جاها رو برای رسیدن بهش زدم.شاید ضرر کرده باشم

 ولی تجربش برام ارزش داره.من خیلی ها رو دیدم که دنبال همین واژه خیلی کارا می کنن.

من این واژه رو تو دانشگاه پیدا نکردم.چون برا من مهم آدمان و بقیه چیزا همه از بین می ره ولی برا

بقیه این طوری نیست.

 




امیدوار ::: دوشنبه 86/6/19::: ساعت 1:19 صبح

به نام خدا

سلام.اینم از علوم پایه.یک جایی خوندم نوشته بود آرزوهایت را یادداشت کن.شاید اون چیزی که الان داری یک روز آرزویت بوده.1 ماه پیش می خواستم آرزوهامو بنویسم ولی ترسیدم بچه ها مسخره بازی دریارن حوصله نداشتم.الان می خوام آرزوهای 1 ماه پیشمو بنوسم.

1 ماه پیش دوست داشتم اول مهر بشه،علوم پایمونو داده باشیم ،همه از جمله من قبول شده باشن.کلاسا از اول مهر شروع شده باشه(بعضی ها اینو نخونن).مسافرت رفته باشیم.......

خیلی دوست داشتم ببینم چند تا از آرزوهام برآورده می شه.متاسفانه خدمت بعضی ها عرض کنم در حال حاضر همش برآورده شده.

خداییش هیچ کدوم از اینا درست نمی شد برام مهم نبود(جز علوم پایه) ولی همون که کلاسا از اول مهر شروع می شه خیلی کیف کردم.همچین دلم خنک شد(نه به خاطر بعضی ها ............نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!).دست همتون درد نکنه.




امیدوار ::: یکشنبه 86/6/18::: ساعت 9:9 صبح

سلام

تولد حضرت مهدی رو به همه تبریک می گم.امیدوارم عید با برکتی داشته باشین.التماس دعا

 

امشب بهم خبر دادن یکی از دوستام تصادف کرده تو بیمارستانه.مثل این که وضعش وخیمه.یک گوشه از راز و نیازاتون با خدا برای اونم دعا کنین.ممنون.




امیدوار ::: چهارشنبه 86/6/7::: ساعت 12:5 صبح

سلام

روز دارو سازو به همه تبریک می گم.امیدوارم در این مسیر دکتر شدن سعی کنین آدمم بشین.

 

جناب آقای پدر یعنی واقعا من اگه کلاس نیام تو خوشحال می شی؟یعنی این قدر بخیلی؟مگه من چی کارت کردم؟هووتم یا این که باباتو کشتم؟محض اطلاعتون من چه علوم پایه قبول بشم چه نشم سر تمام کلاسا شرکت می کنم.پس دلتو الکی صابون نزن.منم از خونه خسته شدم ولی می خوام برم مسافرت و کوه و دشت و این جاها.شما بچه مثبتی می ری کلاس.من چیزی نمی گم و به کسی توهین نمی کنم.هر کس به دین خودش.ولی اشکال نداره .هر چه می خواهد دل تنگت بگو.من انتظار ندارم کسی عوض بشه یا تظاهر کنه به اون چیزی که نیست.اتفاقا این طوری خیلی بهتره که آدم حرفشو راحت بزنه.به شرطی که بدونه تا کجا پیش بره و به کسی توهین نکنه.توهین و یک آدم بی سوادم می تونه بکنه.کار پر افتخاری نیست.دوست ندارم این وبلاگ جو کلاسو پیدا کنه.ممنونم می شم شمام کمک کنین.

امیدوارم تو این چند روزه باقی مونده بتونین از فرصتاتون خوب استفاده کنین.دعا یادتون نره.




امیدوار ::: دوشنبه 86/6/5::: ساعت 1:10 عصر

با عرض سلام مجدد باید خدمت شما عرض کنم(در جواب نظر یکی از دوستان) که راه انداختنه وبلاگ هیچ ربطی به من نداره(من غلط بکنم از این کارایه خوب انجام بدم)  دقت کنید که شما هم با پسورد داده شده می تونین مطلبی رو که به نظرتون جالبه روی صفحه ی اصلی وبلاگ بذارین(خوب اگه آشنایی شما با کامپیوتر در حد روشن خاموش کردنه به من چه مربوطه)     

با تشکر             ایرانشاهی




امیدوار ::: پنج شنبه 86/6/1::: ساعت 6:44 عصر

   1   2      >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :10891
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
امیدوار
سلام.دوست ندارم کسی بدونه من کیم .فکر می کنم آدم که ناشناخته باشه راحتر و بدون در نظر گرفتن فکر دیگران و موقعیت خودش می تونه حرفشو بزنه.که دیگران می گن آره شما که این طوری هستی نباید این جوری حرف بزنی و... .فکر می کنم یکی از دلائل شکست گروه هم همین بود که اعضا راحت نبودن.امیدوارم این وبلاگ بتونه قلبها رو به نزدیک کنه.میل من اگر پیامی داشتین 0midvar_65@yahoo.com
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<